شهید سلیمانی چگونه نسل جدید مقاومت را شکل داد؟
تاریخ انتشار: ۱۰ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۴۱۰۶۵۳
خبرگزاری مهر، گروه بین الملل: مقاومت اسلامی ایده برآمده از انقلاب اسلامی است که در بیش از دو دهه اخیر در منطقه غرب آسیا برای مقابله با رژیم صهیونیستی و دخالتهای ایالات متحده مطرح شده است. در این بین شهید قاسم سلیمانی به عنوان مهمترین چهره مقاومت است که در این سالها توانست با افزایش توان نیروها و تجمیع قابلیتها نسل جدید مقاومت را شکل دهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مکتب سلیمانی: مقاومت به مثابه ارزش
مهمترین موضوعی که در نسل جدید مقاومت به نظر میآید و شهید سلیمانی نقش ارزندهای در آن داشته است، تبدیل مقاومت به عنوان یک مکتب و یک ارزش است. مکتب یک نظریه کلی، یک طرح جامعه و هماهنگ و منسجم است که هدف اصلی، کمال انسان و تامین سعادت همگانی است و در آن خطوط اصلی و روشها، بایدها و نبایدها، خوبها و بدها، هدفها و وسیلهها، نیازها، دردها و درمانها، مسئولیتها و تکالیف مشخص شده باشد و منبع الهام تکلیفها و مسئولیتها برای همه افراد بوده باشد. مقاومت اسلامی به شکل کنونی که در منطقه وجود دارد محصول انقلاب اسلامی است.
بنابراین زمانی که انقلاب اسلامی ماهیت ارزشی داشته باشد، فرایندهای سیاسی مربوط به آن نیز از چنین ویژگی برخوردار خواهند بود. از این گذشته هنگامی که مفاهیم ارزشی در یک حوزه جغرافیا میتواند نقش سیاسی و استراتژیک ایفا کند، آثار و پیامدهای آن در سایر حوزههای جغرافیایی نیز قابل توجه خواهد بود. به واقع مقاومت در اندیشه شهید سلیمانی تبدیل به باوری شد که افراد و گروههای مختلف سیاسی و اجتماعی در کشورهای مختلف غرب آسیا در دو دهه گذشته به آن معتقد شدند. تعبیر مقاومت به عنوان ارزش در واقع همان نشر آرمان انقلاب اسلامی و رهایی ملتها از استکبار است. این فهم از مقاومت دارای ویژگیها و نمودهایی است.
عبور از سازش محوری
مهمترین ویژگی نسل جدید مقاومت فاصله گرفتن از سازش و تکیه بر اصل مقاومت است. در واقع افراد و گروههای مختلف در بسیاری از کشورهای غرب آسیا به این درک رسیدهاند که دنبالهروی محض از ایالات متحده و غرب نمیتواند پاسخگوی نیازها، منافع و اهداف کشورها در جهان کنونی باشد. راهبردهای عملیاتی واشنگتن در همه مناطق از جمله غرب آسیا بر استفاده از منابع کشورها در جهت دستیابی به اهداف شخصی است. تجربه بحرانهای عراق و افغانستان و تحولات بهار عربی ثابت کرد شناسایی و درک مقدورات داخلی است که به برون رفت از بحران منجر میشود نه تکیه بر نقش و حضور ابرقدرت. نمونه بارز این امر، وقایع فلسطین در چند سال گذشته از جمله عملیات طوفان الاقصی است که مردم از یک طرف با مشاهده ناکارآمدی روندهای مذاکره و سازش و از طرف دیگر تمامیتخواهی رژیم صهیونیستی و عدم پذیرش منافع برای ملت فلسطین منجر به گسترش فرهنگ مقاومت در این پهنه شده است.
برنامهریزی بلندمدت
یکی از مهمترین ویژگیهای نسل جدید مقاومت ملهم از افکار شهید سلیمانی، برنامهریزی بلندمدت است. این ویژگی از همکاری شهید سلیمانی با حزبالله به خوبی دیده میشود. سیدحسن نصرالله بعد از شهادت سردار سلیمانی در مصاحبهای در این باره گفت: «تا پیش از ۲۰۰۰ برنامه سالیانه نداشتیم، اما پس از این تاریخ برنامه سالیانه داشتیم و حاج قاسم گفت من امکانات را فراهم میکنم اما باید برنامهریزی روزانه را کنار گذاشته و برنامه سالانه داشته باشیم و بگوییم در این یک سال چه کاری بکنیم. دورههای آموزشی، تاسیس پادگان و ... برنامهریزی شود. سال دوم هم یک برنامه سالانه داشتیم و بعد از آن حاج قاسم گفت که یک برنامه سه ساله داشته باشیم و این برای نخستین بار بود که برنامه سه ساله داشتیم.» یاسر مسعود خبرنگار شبکه العربی قطر در این باره میگوید: «یکی از ویژگیهای ژنرال سلیمانی این بود که او یک مرد میدان و انسانی با چشمانداز استراتژیک آینده بود؛ ایشان فقط برای سالها و دههها برنامهریزی نکرد؛ بلکه حاج قاسم به نوسانات صحنه سیاسی و متغیرهای سیستم نگاه میکرد و به همین دلیل ایشان در حال ایجاد فازی در چند بعد بود.»
مردمی کردن امر مقاومت
یکی از مهمترین زمینههای نسل جدید مقاومت که شهید سلیمانی تاثیر بسزایی بر آن داشت، مردمی کردن مقاومت است. این مردمی کردن از یک سو انتخاب گزینه مقاومت است و از سوی دیگر استفاده از توان مردم و سازماندهی آنها برای مقابله با تهدیدات. نظرسنجیهای چند سال اخیر در بسیاری از کشورهای منطقه از جمله افغانستان و عراق نشان میدهد که رویکرد مردم این کشورها نسبت به اهداف آمریکا بعد از دو دهه اشغالگری به کلی تغییر کرده است. نتایج نظرسنجی سال ۲۰۲۲ گالوپ حاکی از آن بود که ۷۲ درصد پاسخدهندگان عراقی و ۶۱ درصد پاسخگویان افغانستانی مخالف این موضوع هستند که آمریکا در مورد استقرار نظامهای مردمسالار در کشورها آنها جدیت دارد. همچنین نظرسنجیها در فلسطین به عنوان هدف محوری مقاومت نشان میدهد که فلسطینیها جنگ با رژیم صهیونیستی را به ایده دو دولت و حماس را به تشکیلات خودگردان ترجیح میدهند. برای مثال نظرسنجی مرکز تحقیقات سیاست و نظرسنجی فلسطین در رامالله در ژوئن ۲۰۲۳ نشان داد که اکثریت فلسطینیها معتقدند تاسیس گروههای حماس و جهاد اسلامی فلسطین و مشارکت آنها در مبارزه مسلحانه علیه اسرائیل بهترین اتفاقی بود که از سال ۱۹۴۸ برای مردم فلسطین رخ داده است. از این گذشته تنها ۲۷ درصد از پاسخگویان در این نظرسنجی از راه حل دو دولت حمایت و ۷۰ درصد مخالف آن بودند.
سازماندهی توان مردمی در مقابله با تهدیدات نیز خود را در شکلدهی به نیروی بسیج مردمی (حشدالشعبی) در عراق و دفاع الوطنی در سوریه نشان داد. اعضای نیروی بسیج مردمی در عراق از اقوام و مذاهب مختلف همچون شیعیان، سنیها، مسیحیان و اکراد فیلی هستند. بعد از تشکیل این نیرو، نوری المالکی نخستوزیر اسبق عراق اظهار کرد: «این نیرو با الهام از بسیج ایران تاسیس شده و نقش زیادی در پیشرویهای ارتش در مقابل داعش داشت.» ایشان در سال ۲۰۱۶ در مورد این نیرو گفت: «حشد یک امر واجب و ضروری برای ملت عراق بود که برای همیشه نگاه بدخواهان را از عراق و هر نگاه توطئهآمیزی را در عراق برای همیشه خنثی کرد. یک قدرت مردمی عظیمی پایه گذاشته، تاثیر فرهنگی بسیار عظیم حشد، تاثیر بزرگی بوده، امروز ستاد حشد و ساختارهای حشد قدرتمندتر از هر ارتشی در منطقه هستند، حشد یک ارتش قدرتمند و بزرگی است و این کار بزرگی است.» نقش شهید سلیمانی در فراهم کردن شرایط برای شکلگیری و انسجام نیروهای حشدالشعبی را میتوان از ارتباط دوستانه با ابومهدی مهندس معاون سابق بسیج مردمی عراق و فرمانده میدانی این نیرو درک کرد.
همین نقش در شکلگیری نیروهای دفاع ملی سوریه در سال ۲۰۱۲ دیده میشود. شهید سلیمانی درباره حمایت و بسیج مردمی سوریه به نفع نظام سیاسی آن معتقد بودند: «من معتقدم با همتی که از مردم سوریه میبینیم به رغم همه تبلیغات گستردهای که صورت گرفته است، به رغم همه محدودیتهایی که امروز متوجه مردم آنها است، این مردم آگاهانه بدون توجه به این حجم تبلیغات دشمنانشان پشت سر نظامشان ایستادند، این نظام و این مردم شکستناپذیرند و شکست نخواهند خورد، اینها در این صحنه خواهند ماند و پیروز خواهند شد و این حرکت هم مانند دیگر حرکتهایی که آنها ناشیانه انجام دادند منجر به شکست خواهد شد.»
یکپارچهسازی جغرافیای مقاومت
یکی دیگر از اقدامهای راهبردی شهید سلیمانی، یکپارچگی و اتصال جغرافیای مقاومت است. عملکرد جداگانه گروههای مقاومت در برابر تهدیدات در سرزمینهای خودشان در حالی که رقبا حجم گستردهای از ابزارها و پایگاهها را در اختیار دارند، احتمال شکست را افزایش میدهد. بنابراین میتوان گفت که ایشان با درک تهدیدات مانند ظهور گروههای تروریستی تکفیری در جغرافیای جهان اسلام و حضور ایالات متحده در اغلب کشورهای منطقه، نقش بارزی در یکپارچگی و به عبارت دیگر ایجاد «محور مقاومت» ایفا نمود. این امر در تحولات اخیر منطقه از جمله فلسطین به خوبی دیده میشود. برخی تحلیلها در سال ۲۰۲۱ در عملیات شمشیر قدس گویای این بود که به موازات اتاق جنگ در غزه یک اتاق جنگ هم در لبنان تشکیل شده و حزبالله هم در این عملیات کمک میکرد. در عملیات طوفان الاقصی نیز هر یک از اضلاع مختلف محور مقاومت از ارتش ملی یمن گرفته تا گروههای مقاومت عراقی و حزبالله اتاق جنگ تشکیل دادهاند.
جوانان؛ نسل جدید مقاومت
در نهایت باید توجه داشت که مصداق واقعی نسل جدید مقاومت، جوانان هستند و شخصیت کاریزماتیک و شجاع شهید سلیمانی بر بسیاری از جوانان در ایران و منطقه تاثیرگذار بوده است. نماد این تاثیر را میتوان مدافعان حرم در نظر گرفت. به علاوه، نشانه محبوبیت او در بین آحاد مردم چه در دوره حیات در قالب نظرسنجیهای متعدد و چه بعد از شهادت در حضور پرشور جوانان و نوجوانان در مراسم تشیع او دیده شد. بسیاری از جوانان شهید سلیمانی را نمادی از صلحخواهی، امنیتزایی، عدم تعلق به گروه یا جناح خاص و انجام وظیفه بدون تبلیغات میدانند.
نتیجه
شهید سلیمانی به عنوان شخصیت محوری مقاومت، تاثیر مستقیم در شکلگیری و بازتولید گفتمان مقاومت داشته است. حضور او در میدان و ارتباط درست با مردم، در تبدیل مقاومت به مثابه یک ارزش در جامعه ایرانی و بسیاری از جوامع منطقه موثر بوده است. او با مردمی کردن امر مقاومت موفق شد ظرفیتهای بالقوه را بالفعل درآورد. همچنین با تجمیع تواناییهای مقاومت ضمن افزایش قدرت این محور در مقابله با تهدیدات، ناکارآمدی راهبرد سازش که نتیجه آن اغلب برخورد با رقبا از موضع ضعف بوده را نشان داد.
سجاد مرادی کلارده؛ پژوهشگر روابط بینالملل
کد خبر 5979835منبع: مهر
کلیدواژه: رژیم صهیونیستی فلسطین شهید سلیمانی ایران رژیم صهیونیستی طوفان الاقصی ارتش رژیم صهیونیستی فلسطین اسرائیل ایالات متحده امریکا گردانهای قسام جنگ غزه اوکراین روسیه سوریه واشنگتن لبنان حزب الله لبنان نسل جدید مقاومت انقلاب اسلامی شهید سلیمانی برنامه ریزی بسیج مردمی مهم ترین غرب آسیا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۱۰۶۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پرفروشهای داستانی حوزه مقاومت در نمایشگاه
چه میشود که کتابی، در یک نمایشگاه چند روزه خوب دیده میشود و خوب میفروشد؟ قطعاً دلایل زیادی برای موفقیت کتابها در رویدادهای اینچنینی وجود دارد. بخشی از این دلایل به جذابیت خود کتاب برمیگردد.
به گزارش مشرق، کتاب «سلام بر ابراهیم» در نمایشگاه مجازی سال گذشته فروش خوبی داشت و البته همیشه یکی از پرطرفدارترین کتابهای ادبیات پایداری بوده است، چون تصویری واقعی و ملموس از شهید هادی را نشانمان میدهد. در این کتاب با مرد جوانی مواجه میشویم که سراسر فضایل اخلاقی است، اما پا روی زمین دارد و بهظاهر همه کنش و واکنشهایش زمینیاند. در گذر از همین زندگی عادی، همین حوادث ریز و درشتی که با آنها مواجه میشود، فضایل اخلاقیاش را نیز بروز میدهد. کتاب «سلام بر ابراهیم» در معرفی شهید هادی به اغراق روی نمیآورد و فقط حقیقت را، تا حد ممکن به همان شکلی که بوده است روایت میکند.
میخوانیم: در ایام مجروحیت ابراهیم به دیدنش رفتم. بعد با موتور به منزل یکی از رفقا برای مراسم افطاری رفتیم. صاحبخانه از دوستان نزدیک ابراهیم بود. خیلی تعارف میکرد. ابراهیم هم که به تعارف احتیاج نداشت! خلاصه کم نگذاشت. تقریباً چیزی از سفره اتاق ما اضافه نیامد! جعفر جنگروی از دوستان ما هم آنجا بود. بعد از افطار مرتب داخل اتاق مجاور میرفت و دوستانش را صدا میکرد. یکییکی آنها را میآورد و میگفت: ابرام جون، ایشون خیلی دوست داشتند شما را ببینند و… ابراهیم که خیلی خورده بود و به خاطر مجروحیت، پایش درد میکرد، مجبور بود به احترام افراد بلند شود و روبوسی کند. جعفر هم پشت سرشان آرام و بیصدا میخندید. وقتی ابراهیم مینشست، جعفر میرفت و نفر بعدی را میآورد! چندین بار این کار را تکرار کرد. ابراهیم که خیلی اذیت شده بود با آرامش خاصی گفت: جعفر جون، نوبت ما هم میرسه!
راوی میافزاید: آخر شب میخواستیم برگردیم. ابراهیم سوار موتور من شد و گفت: سریع حرکت کن! جعفر هم سوار موتور خودش شد و دنبال ما راه افتاد. فاصله ما با جعفر زیاد شد. رسیدیم به ایست و بازرسی! من ایستادم. ابراهیم با صدای بلند گفت: برادر بیا اینجا! یکی از جوانهای مسلح جلو آمد. ابراهیم ادامه داد: دوست عزیز، بنده جانباز هستم و این آقای راننده هم از بچههای سپاه هستند. یک موتور دنبال ما داره میاد که… بعد کمی مکث کرد و گفت: من چیزی نگم بهتره، فقط خیلی مواظب باشید. فکر کنم مسلحه! بعد گفت: بااجازه و حرکت کردیم. کمی جلوتر رفتم توی پیادهرو و ایستادم. دوتایی داشتیم میخندیدیم. موتور جعفر رسید. چهار نفر مسلح دور موتور را گرفتند! بعد متوجه اسلحه کمری جعفر شدند! دیگر هر چه میگفت کسی اهمیت نمیداد و… تقریباً نیم ساعت بعد مسئول گروه آمد و حاج جعفر را شناخت. کلی معذرتخواهی کرد و به بچههای گروهش گفت: ایشون، حاج جعفر جنگروی از فرماندهان لشگر سیدالشهداء هستند. بچههای گروه، با خجالت از ایشان معذرتخواهی کردند. جعفر هم که خیلی عصبانی شده بود، بدون اینکه حرفی بزند اسلحهاش را تحویل گرفت و سوار موتور شد و حرکت کرد. کمی جلوتر که آمد ابراهیم را دید. در پیادهرو ایستاده و شدید میخندید! تازه فهمید که چه اتفاقی افتاده. ابراهیم جلو آمد، جعفر را بغل کرد و بوسید. اخمهای جعفر باز شد. او هم خندهاش گرفت. خدا را شکر با خنده همهچیز تمام شد.
شهادت و حقیقت، خاطراتی از جنس پاکی و مظلومیت
کتاب «من میترا نیستم» نیز در فهرست پرفروشهای نمایشگاه کتاب ۱۴۰۲ جای گرفته بود. این کتاب که کاری از معصومه رامهرمزی و بازنویسی یکی از آثار قبلی اوست، داستانی از پاکی و معصومیت را روایت میکند. داستان دختر نوجوانی به اسم زینت کمایی که به انقلاب دل بست و به سهم خود برای تحقق آرمانهای آن کوشید، اما به دست دشمنان همین انقلاب به شهادت رسید. زمان شهادت چهارده سال بیشتر نداشت. سرشار از زندگی بود و مسیری طولانی پیش رو داشت. اما در همان نخستین قدمها، قربانی ترور منافقین شد. منافقینی که شرارت را نمایندگی میکردند، شرارتی که تاب تحمل پاکی و درستی این دختر نوجوان را نداشت و نه فقط با او یا با انقلاب، که با همه زیباییها و خوبیها دشمن بود. آنچه جذابیت این کتاب را بیشتر میکند، لحن صمیمی و سادهای است که رامهرمزی برای مرور زندگی شهید کمایی انتخاب کرده است. همین مظلومیت و معصومیت قهرمان داستان است که خواهناخواه خواننده را متأثر میکند و به درون روایت میبرد. معصومیتی که به شهادت ختم شد و مظلومیتی که حتی بعد از این شهادت، ادامه داشت.
در جایی از کتاب، از قول مادرش میخوانیم: بعد از اینکه خودش را شناخت و فهمید از زندگی چه میخواهد، اسمش را عوض کرد. میگفت: «من میترا نیستم. اسمم زینبه. با اسم جدید صدام کنید.» از باباش و مادربزرگش به خاطر اینکه اسمش را میترا گذاشته بودند، ناراحت بود. من نُه ماه بچهها را به دل میکشیدم؛ اما وقتی به دنیا میآمدند، ساکت مینشستم و نگاه میکردم تا مادرم و جعفر روی آنها اسم بگذارند… بعد از انقلاب، دیگر دخترم نمیخواست میترا باشد. دوست داشت همهجوره پوست بیندازد و چیز دیگری بشود؛ چیزی به خواست و اراده خودش، نه به خاطر من، جعفر یا مادربزرگش… زینب برای اینکه تکلیف اسمش را برای همیشه روشن کند، یک روز روزه گرفت و دوستان همفکرش را برای افطار به خانه دعوت کرد. میخواست با این کار به همه بگوید که دیگر میترا نیست و این اسم باید فراموش شود.
همچنین باید از «تنها گریه کن» کاری از اکرم اسلامی نام ببریم، کتابی درباره شهید محمد معماریان که زندگیاش از زبان مادرش اشرف سادات منتظری مرور میشود. «برای بقیه سه سال از شهادت محمد گذشته بود، برای من هر روزِ این سه سال، بهاندازه سی سال کش آمده بود.» اینجا با مادر شهید روبهرو هستیم، مادری که از خودش، از خاطراتش، و از پسرش صحبت میکند. «آن اوایل که جنگ شروع شد، ما فکر میکردیم خیلی زود تمام میشود. به خیالمان هم نمیرسید که هی جوانها بروند و برنگردند، مردها سایهشان از سر زن و بچههایشان کم شود و زنها تلاش کنند قوی روی پا بمانند و بچههایشان را دستتنها بزرگ کنند. ما بارها و بارها هر چیزی را که به فکرمان میرسید، پشت کامیونها بار بزنیم و هر دفعه توی دلمان دعا کنیم دفعه آخر باشد و خیلی زود شر جنگ از زندگیمان کم شود، ولی نشود و دوباره سبزی خشک کنیم و لباس بدوزیم و چشم به راه، بغضمان را فرو بخوریم و به هم دلداری بدهیم.»
حرفهای مادر، خواننده را نه فقط درگیر میکند، که تکان میدهد. خاطراتش را میخوانیم و در بخشهایی از آن، با حقایقی بزرگ مواجه میشویم. «سرش را آورد بالا و این بار با التماس و بغض خیره شد توی چشمهایم و گفت: مامان جان! میدونید شهادت داریم تا شهادت. دلم میخواد طوری شهید بشم که احتیاج به غسل نداشته باشم؛ مثل امام حسین بدنم بمونه روی زمین، زیر آفتاب. دعا میکنی برام؟ نمیفهمیدم این بچه کجاها را میدید. غافلگیر شده بودم. من فوق فوقش دعا میکردم پسرم با شهادت عاقبتبهخیر بشود، اما پسرم، فقط آن را نمیخواست؛ آرزو داشت تا آنجا که میشود، شبیه امامش باشد.»